قسمت دوم – Alchemist
علم کیمیاگری و شیمی از سنت های قدیمی خانواده Darkbrew بود، اما هیچ یک از خاندان Darkbrew خلاقیت، رویاپردازی و سرسختی او را از خود نشان نداده بود. با این حال وقتی به دوره ی بزرگسالی وارد شد و مجبور شد برای تأمین مخارج خانواده اش شغلی را پیدا کند و درآمدی کسب کند، و به همین منظور سعی کرد تا با تحقیقات شیمیایی تولید طلا کند. برای اینکه تصمیم بزرگ خود را به همه بفهماند، Razzil اعلام کرد که می خواهد کل یک کوه بزرگ را به طلا تبدیل کند! بعد از دو دهه تلاش، تحقیقات و بررسی، او کاملا شکست خورد و بلافاصله بعد از آن به علت تخریب هایی که در اثر این آزمایش های خطرناک شیمایی به وجود آمد، به زندان افتاد. Razzil کسی نبود که به این آسانی دست از تلاش بردارد، و به فکر فرار از زندان افتاد تا تحقیقات خود را ادامه دهد. با دیدن اینکه هم سلولی او یک Ogre قوی هیکل و بزرگ بود چنین شد که نقشه فرار در ذهنش کامل شد. بعد از بحث و مجادله های زیاد Razzil او را قانع کرد که او را نخورد! و پس از این به فکر ساخت محلولی قدرتمند و در عین حال خطرناک افتاد. او با تمام عناصری که در زندان بود همانند خزه ها و موجودات زنده کوچک توانست محلول خود را بسازد. بعد از یک هفته به نظر می رسید که محلول آماده باشد و او را به Ogre داد تا نوش جان کند… بعد از نوشیدن محلول Ogre به حالتی عجیب و غریب در آمد به طوری که تمام میله های زندان و نگهابان ها را در هم کوبید. Razzil که سوار Ogre بود با در هم شکستن دیوار های زندان توانستند ار آن جا خارج شوند و Ogre با سرعت زیادی فرار را ادامه داد تا جایی که به جنگل های آن منطقه رسیدند و هیچ اثری از تعقیب نبود. بعد از اتمام اثر محلول Ogre شاد و ساکت و مشتاق به نظر می رسید و از محلول خوشش آمده بود. اینطور شد که آن ها با یکدیگر دوست و همکار شدند و Razzil کوچک مواد لازم برای ساخت دوباره محصول را جمع کرد تا بتواند با کمک او به رویای خود دست یابد.
————————————————————-
با ما همراه باشید